ميازار موري كه دانه كش است كه جان دارد و جانم به قربانت ولي حالا چرا عاقل كند كاري كه باز آيد به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خواستن توانستن است.
چي شد ؟؟؟؟!گفتم بين مطالب عاطفي يكي هم طنز باشه بد نيست
آخه يكي از دوستان خواسته بود منو از حال و هواي عشق در بياره !!!!شايد اين بهترين راه باشه واسه كمتر نوشتن مطالب عاطفي
يــــــــــــــــــاحــــــــــــــــــــــــق