دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 276730
تعداد نوشته ها : 658
تعداد نظرات : 621
Rss
طراح قالب

اثرات رنگ ها بر زندگی ما

رنگ درمانی

آشكار است كه رنگ‌ها به طرق گوناگون بر زندگی ما اثر می‌گذارند. همگی تشخیص می‌دهیم كه چقدر وابسته به رنگ‌های خاص در كفش، لباس، آرایش، لوازم خانگی و اسباب كار در محیط زندگی خود هستیم. رنگ‌های مو و ناخن و لب از پُر فروش‌ترین تولیدات در سراسر دنیا هستند و نیازی نیست كه به نقش و اهمیت رنگ پوست انسان اشاره‌ای كنیم. اما اگر تصور می‌كنید كه آن وابستگی‌ها ربطی به خواص درمانی رنگ‌ها ندارند اشتباه می‌كنید، زیرا بنا به تأكید روانشناسان و مردم شناسان و كارشناسان روش رنگ درمانی، نقش رنگ در زندگی ما خیلی مهم تر از تنها قشنگ‌تر كردن ظاهر چیزها یا ظاهر خویشتن است. متأسفانه این موضوع نیز چون بعضی دیگر رشته‌های پزشكی مكمل، آن‌گاه كه مسئله ثابت كردن آن پیش كشیده می‌شود، وارد پهنه انرژی‌های نادیدنی یا به قول شكاكان وارد پهنه ماورا‌ءالطبیعه می‌شود و فهم آن برای غربی‌ها دشوار می‌گردد.

گرچه رنگ درمانی یك روش درمانی باستانی است تا سال 1933 كتابی معتبر به یكی از زبان‌های اروپایی درباره آن در دسترس نبود. در آن سال دانشمندی هندی به نام دینشاه قادیالی دایره‌المعارفی سه جلدی با عنوان the spectro chrometry encyclopidia چاپ كرد و شناخت رنگ درمانی و تعلیم و تربیت درمانگران این رشته به واقع پس از چاپ آن كتاب به زبان انگلیسی آغاز شد. او در دایره‌المعارف خود بر نكته‌ای مهم تأكید می‌كند؛ رنگ‌ها دارای نیروهای شیمیایی در فركانس‌های عالی رتبه هستند و این نیروها چنان ظریف و نادیدنی هستند كه ما معمولاً به توان و كیفیت و آثار آن‌ها دسترسی ادراكی نداریم. امروزه دانشمندان فیزیك و شیمی به یاری علم جدید طیف شناسی یا طیف نگاری توانسته‌اند برخی موضوعات كتاب دینشاه قادیالی را به شكلی قابل فهم‌تر توضیح دهند.

زمانی که عناصر شیمیایی در آتش می‌سوزند، هر عنصر رنگی خاص تولید می‌كند و این رنگ اساسی است كه قادیالی می‌گوید زمینه تندرستی است یا باید باشد. او می‌گوید نور به ظاهر سفید همه رنگ‌های طیف رنگ‌ها را با تعادلی هماهنگ دارد، اما هرگاه كه توانایی‌ها و كیفیات طیف بدن را با افزودن رنگی نامناسب یا به قول او رنگی غلط تغییر می‌دهیم، باید انتظار پیدایش آشفتگی (بیماری) در بدن را داشته باشیم. او می‌گوید مواد غذایی،‌ داروها، سموم‌ و به طور كلی همه مواد شیمیایی، توان‌ها و انرژی‌های فعال دارند، زیرا اتم‌های آنها دائماً در حال جذب و دفع و تغییر و تبدیل‌های خاص هستند، بنابراین وارد كردن بی‌توجه یا ناآگاهانه عناصر شیمیایی غیرآلی (داروهای مصنوعی و فلزات و شبه فلزات ودیگر مواد معدنی) درون دستگاهی آلی (بدن آدمی) مانند این است كه به طفلی براده فولاد بخورانیم كه او را قوی‌تر كنیم.

قادیالی در دایره‌المعارف خود راه ساختن چراغ‌های رنگ افشان خاص و خواص رنگ‌ها را شرح می‌دهد و راهنمایی می‌كند كه برای هر درد و بیماری از چه نوع رنگی استفاده كنیم. او همچنین شرح می‌دهد كه چگونه آب یا تكه‌ای ماده قندی لاكتوز را با افزودن رنگی خاص، دارای خواص درمانی برای یك بیماری خاص كنیم.

رنگ درمانی، نور درمانی و سنگ درمانی(سنگ كوارتز كریستال) كه رابطه نزدیك با آن دو دارد، در سی سال گذشته محبوبیت زیاد در ایالات متحده آمریكا یافته‌اند و اینك صدها درمانگر آن سه روش در آن كشور انواع قابل تصور از آن‌ها را به علاقمندان عرضه می‌كنند. اما تعداد رنگ درمانگران در كشورهای اروپایی آنچنان زیاد نیست.

رنگ درمانی بخشی مهم از طب آیورودا را شكل می‌دهد و استفاده‌ای گسترده در هندوستان و كشورهای همسایه آن دارد. گرچه رنگ درمانی در كشورهای غربی هنوز مرحله طفولیت خود را می‌گذارند، وضعیت كنونی و محبوبیت فزاینده ‌آن گویای آینده‌ای برجسته است، به ویژه اگر پژوهش‌های بیش‌تر به دانشمندان شكاك نسبت به پزشكی مكمل ثابت كنند كه این روش درمانی واقعاً مؤثر و مفید است. خوشبختانه در چند سال اخیر در بین ده‌ها كتاب كه درباره ویژگی‌های گوناگون رنگ‌ها و خواص درمانی آن‌ها چاپ و پخش شده‌اند چند كتاب با اعتبار علمی وجود داشته‌اند.

منبع: کتاب 32 روش درمانی نامتعارف

اثر: دکتر اندرواستنوی

مترجم: پرویز پهلوان

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

شاه ملتی فقیر


نشریات سوئیسی تاجگذاری پرهزینه محمدرضا پهلوی و فرح را به نقد کشیدند:

«... معمولی ترین وسیله مورد استفاده شاه و ملکه در این مراسم، شنل هایی است که با قطعات الماس و یاقوت و زمرد تزئین شده است... شاه در حالی قصد داشت به عنوان فرمانروای یک ملت فقیر و عقب افتاده تاجگذاری کند که جواهرات تاج مورد استفاده او را 3380 الماس، 3380 مروارید، 5 زمرد و 2 یاقوت درشت تشکیل می داد و روی تاج ملکه نیز که از طلا و پلاتین ساخته شده بود، 1469 الماس، 105 مروارید، 360 زمرد و 360 یاقوت وجود داشت».

منبع:

مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه: دکتر حسین ابوترابیان، ص 46

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

خاطرات خواندنی تاج الملوک


یک بار موقعی که رزم آرا برای اخلال در سلطنت محمدرضا نقشه چینی می کرد. خواب هایی می دید که به محمدرضا گفتم من می ترسم یک رضاخان پیدا شود و همان کاری را که پدرت با احمدشاه کرد با تو بکند! یادم هست که محمدرضا خندید و گفت: نه رزم آرا رضاشاه است و نه من احمدشاه! اما این پیش بینی من درست از آب درآمد و بالاخره کلک سلطنت پهلوی را کندند!

خوب شما ببینید چطور اسداله علم با کمال شهامت به محمدرضا می گفت که مشیر و مشاور دولت فخیمه انگلستان است. علم از ملکه انگلستان لقب اشرافی لرد و سر گرفته بود و خلاصه لقبی در انگلستان نبود که به او نداده باشند! یک پدر سوخته دیگری بود به نام شاپور جی که با پررویی به محمدرضا می گفت من قبل از این که تبعه ایران باشم نوکر ملکه انگلستان هستم! ما از امثال این آدمها که جاسوس و نوکر آشکار و یا پنهان انگلیسی ها و امریکایی ها بودند دور و برمان زیاد داشتیم.

گاهی به محمدرضا می گفتم چرا با علم به این که می دانی این پدرسوخته ها نوکر اجنبی هستند آنها را اخراج نمی کنی؟ محمدرضا می گفت: چه فایده ای بر اخراج آنها مترتب است؟ اینها را اخراج کنم ده ها نفر دیگر را اطرافم قرار می دهند. بگذارید اینها باشند تا خیال دولتهای خارجی از حسن انجام امور در ایران راحت باشد!

امریکا برای دادن کمک های اقتصادی شرط می گذاشت که باید فلان شخص بشود رئیس سازمان برنامه و بودجه . اصلاً خدمت شما عرض کنم که این سازمان برنامه و بودجه در ایران وجود نداشت و آمریکایی ها آن را درست کردند. مثلاً ارتش ایران احتیاج به توپ و تانک داشت. می گفتند می دهم به شرط آن که فلان کس بشود رئیس ستاد ارتش.

همه این امرای ارتش و رجال سیاسی مملکت با خارجی ها زد و بند داشتند واصلاً بعضی از آنها مثل جمشید آموزگار تبعه آمریکا بودند! بله! خیلی ها نمی دانند که بسیاری از این آقایان تبعه آمریکا یا انگلستان و به اصطلاح معروف دوملیتی بودند. گاهی اوقات بعضی اشخاص که به ما وفادار بودند، می آمدند واطلاع می دادند که هر شب در منزل سفیر آمریکا یا سفیر انگلستان یا فلان کشور خارجی جلسه است و آقایان وزرا و امرای ارتش با سفیر کبیر آمریکا یا انگلیس مشاوره و رایزنی می کنند و خط و ربط می دهند و خط و ربط می گیرند! ساواک هم هر روز صبح اول وقت گزارش این ملاقات ها را روی میز کار محمدرضا می گذاشت.

یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: مادرجان! مرده شور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام. آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی ها... هر وقت احتیاج پیدا می کردند... برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام از هواپیماها و یدکی های ما استفاده می کردند. حالا بماند که چقدر سوخت مجانی می زدند و اصلاً کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران می بردند.

همین آقای ارتشبد نعمت الله نصیری که ما به او می گفتیم نعمت خرگردن. او گردنی کلفت مثل خر داشت! می آمد خدمت محمدرضا و گاهی من هم در این ملاقات ها بودم. می گفت امریکایی ها فلان پرونده و فلان اطلاعات را خواسته اند! محمدرضا می گفت بدهید!


فوزیه، عروس مصری

فوزیه با آن که در یک خانواده سلطنتی بزرگ شده بود. قدری امل بود و حاضر نمی شد با میهمانان محمدرضا برقصد. خلاصه کلام این که این ازدواج اجباری بود. رضا اجبار کرده بود محمدرضا با یک شاهزاده مصری ازدواج کند و ملک فاروق پادشاه مصر هم خواهرش را مجبور به ازدواج با ولیعهد ایران کرده بود و هر دو از این ازدواج ناراضی بودند.

منبع: خاطرات تاج الملوک، تهران، 1380، به آفرین

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

شاه باور نکرد!

شاه

ویلیام شوکراس در کتاب خاطرات خود، آوارگی شاه را چنین توصیف می کند:

در اواسط فوریه که شاه بیش از یک ماه بود در مراکش به سر می برد، در میان دیپلمات های مقیم آن کشور، به شدت شایع شد که رفتار حسن با او سرد شده است. مقامات آن کشور، گفت و گو از «مردی که برای شام آمده بود» (و پس از صرف شام نمی رفت) می کردند و این مطلب را روشن ساخته بودند که شاه باید پیش از کنفرانس سران اسلامی که قرار بود در آوریل در مغرب تشکیل شود، از آن جا برود.

وقتی جعفر بهبهانیان که هنوز در مراکش به سر می برد و مشغول نامه نگاری به بانک هایی بود که شاه در آنها حساب داشت، به شاه گفت که حسن مایل است او هرچه زودتر از کشورش خارج شود، شاه باور نکرد.

شاه نمی توانست باور کند که حسن او را اخراج خواهد کرد. خود او هیچ گاه چنین عملی با پادشاهی که در گرفتاری دست و پا می زد، نمی کرد. وقتی جعفر بهبهانیان که هنوز در مراکش به سر می برد و مشغول نامه نگاری به بانک هایی بود که شاه در آنها حساب داشت، به شاه گفت که حسن مایل است او هرچه زودتر از کشورش خارج شود، شاه باور نکرد.

شاه روزهایش را به شنیدن رادیو و گردش در باغ و صحبت با امیراصلان افشار یا فرهاد سپهبدی، سفیر ایران یا مطالعه در کتابخانه می گذراند. برای او هنوز امکان نداشت بفهمد که در کشورش چه حوادثی روی داده است و چرا.   (م 6 / ص 144)

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

نوفل لوشاتو: قلب ایران در اینجا می طپید!


یکشنبه 15 بهمن 1357- ضمیمه روزنامه اطلاعات:

برنامه یک روز زندگی امام خمینی در پاریس به این ترتیب بود که ایشان بین 4 تا 6 ساعت خواب و استراحت داشتند و بقیه ساعات را به کار مداوم مشغول بودند. امام خمینی معمولاً پس از نماز صبح شروع به قرائت قرآن و مطالعه گزارش ها و خبرها می کردند.

معمولاً تا ساعت هشت صبح، مطالعات ایشان ادامه داشت. در این جریان به نامه هایی که به زبان های مختلف از سرتا سر دنیا برای ایشان فرستاده می شد جواب می گفتند این نامه ها توسط، یک گروه هفت نفری از دانشجویان ایرانی که از آمریکا و انگلیس و آلمان به امام پیوسته بودند ترجمه می شد این نامه ها ترجمه شده و همراه با اصل آن به حضور آیت الله فرستاده می شد، کار این دانشجویان سوای ترجمه این نامه ها گزارش ها و مقالات روزنامه ها و مجلات مختلف جهان و نیز گزارش های خبرگزاری ها را نیز ترجمه می کردند بچه ها کارهای مهمتری هم انجام می دادند که عبارت بود. از گرفتن اخبار نهضت از ایران و سایر کشورها توسط تلفنهایی که در اختیار داشتند سپس فرستادن خبر و پیام ها و اعلامیه های امام به ایران و سایر کشورها: این تیم کوچک هفت نفری که بهیچوجه دوست نداشتند شناخته شوند عبارت بودند از "فرهاد"، "حسن"، "جواد"، "محسن"، "حمید"، "رضا" و مسعود ساعت 8 صبح آیت الله کسانی را که با ایشان قرار ملاقات داشتند بحضور می پذیرفتند معمولاً این برنامه تا حوالی ظهر ادامه داشت و در این وقت بیانیه یا پیام و اعلامیه امام در اختیار خبرنگاران قرار می گرفت یا به مراکز مخصوص فرستاده می شد.

امام، مقارن ظهر برای خواندن نماز جماعت به خانه شماره 2 می آمدند و پس از اقامه نماز به منزل خود باز می گشتند، بعد از صرف ناهار حدود دو ساعت استراحت می کردند و بعد دوباره مشغول به کار می شدند. تا ساعت 5/5 بعداز ظهر که وقت خواندن نماز مغرب و عشاء بود به کار می پرداختند بعد از نماز نیز تا نیمه شب کار می کردند و به گفته نزدیکان امام، از ساعت یک بعد از نیمه شب برای خواب و استراحت به بستر رفتند.

? از دو ماه پیش، تا هنگام عزیمت آیت الله از پاریس به ایران روزی نبود که ایستگاه های مختلف رادیو و تلویزیونی دنیا، نشریات و مجلات مختلف خبر و مقاله و تفسیری درباره آیت الله خمینی و انقلاب ایران نداشته باشند و این خبر همیشه خبر اول آنها بود.

? در پاریس سه خانه در اختیار آیت الله خمینی بود، در خانه شماره یک که خیلی هم کوچک بود آیت الله، همسرشان و حاج احمد آقا پسرشان، آقای اشراقی دامادشان و دختر و عروس و دو نوه شان زندگی می کردند خانه شماره 2 که روبروی خانه شماره یک واقع بود مخصوص اجتماعات دانشجویان ایرانی و در اینجا حضرت آیت الله نماز جماعت ظهر و شب را به جا می آوردند، خانه شماره سه مخصوص استراحت و خواب دانشجویان و دیگر پیروان امام بود، هر دانشجوی ایرانی و یا اصولاً هر کس که برای دیدن امام به پاریس می آمد حق داشت 48 ساعت در این خانه به سر ببرد در این خانه صبحانه، ناهار و شام و میوه داده می شد، خانه شماره 3 در شهر پاریس بود.

? آیت الله نماز جماعت را زیر خیمه ای می خواندند که ظرفیت پیش از 60 الی 70 نفر را داشت، بنابراین کسانی که می خواستند نماز ظهرو عصر و مغرب و عشاء خود را به امام اقتدا کنند می باید دو سه ساعت زودتر برای خود جا ذخیره کنند.

? یک اتوبوس و چهار مینی بوس در تمام مدت روز یعنی از ساعت هشت صبح تا پنج بعد ازظهر بطور مرتب بین خانه شماره 3 و خانه های شماره 1 و2 در رفت و آمد بود و کسانی را که در خانه شماره 3 بودند به خانه های شماره 2 و یک می بردند کرایه این اتوبوس سه فرانک بود که هر کس دلش می خواست پرداخت می کرد. راننده اتوبوس یک زندانی سیاسی قدیمی بنام سیدعبدالله بود. رانندگی مینی بوس ها را هم سه ایرانی بعهده داشتند یکی از آنها پزشک جراح و دو نفر دیگر دانشجو بودند.

? در جلوی خانه های شماره یک و دو همیشه حداقل 50 خبرنگار و فیلمبردار حضور داشتند، هر خبرنگار و گزارشگری که تقاضای مصاحبه با حضرت آیت الله را داشت می بایست حداقل از 10 روز قبل وقت می گرفت، عده ای از این خبرنگاران که وظیفه روزانه شان تهیه خبر از اقامتگاه آیت الله بودند.

این خبرنگاران با اطرافیان امام و گزارشگر اطلاعات دوست شده بودند. معمولاً ناهارشان را که اغلب آبگوشت، تخم مرغ بود (مبتکر این غذا شخصی بنام حاج ناصری بود که بجای گوشت از تخم مرغ استفاده می کرد) در زیر خیمه و در کنار دانشجویان ایرانی می خوردند.

? تا یک ماه قبل که این آقای "حاج ناصر" مشغول پخت و پز نشده بود بیشتر اوقات شام و ناهار تخم مرغ پخته داده می شد. تا اینکه یک روز یکی از خبرنگاران آلمانی که برای مصاحبه نزد آیت الله رفته بود ضمن سوالاتش پرسید آیا تخم مرغ در دین اسلام یک چیز مقدس است؟! آیت الله که سخت از این سئوال متعجب شده بودند علت را سئوال کردند توضیح داده شد که چون این خبرنگار نمی تواند بفهمد چرا ما از غذاهای فرنگی استفاده نمی کنیم و بیشتر اوقات ناهار و شام "تخم مرغ" است آن وقت آیت الله دستور دادند سعی شود از میهمانان با غذاهای دیگری هم پذیرایی می شود.

? کانال دوم تلویزیون فرانسه یکبار مصاحبه ای کرده بود با اهالی محل "نوفل لوشاتو" و نظرشان را درباره همسایگی با آیت الله پرسیده بود و همگی آنها به غیر از یک مرد که کارمند شهرداری بود و کارش جارو کردن خیابانها بود از این بابت اظهار خوشحالی کرده بودند و یک دانشجوی فرانسوی هم گفته بود: امیدوارم دیگر ملت های دربند کشیده و مستعمره یک پیشوای مبارز مثل آیت الله خمینی داشته باشند.

? جالب اینکه در روزهای اولی که آیت الله خمینی وارد پاریس شدند خودشان عهده دار تمیز کردن یک الی دو اتاق از محل سکونی خود شده بودند و هر چه به ایشان اصرار می شد اجازه بدهید دیگران اینکار را بکنند چنین اجازه ای را نمی دادند.

? روز جمعه ای که قرار بود آیت الله خمینی درتهران باشند ولی این سفر به دلیل بسته شدن فرودگاه منتفی شد دانشجویان ایرانی که تعدادشان به هزار نفر میرسید شروع به تظاهرات خیابانی در خیابان های "نوفل لوشاتو" کردند و جالب اینکه اهالی نوفل لوشاتو هم نه تنها از سرو صدای آنها ناراحت نشدند بلکه عده ای از آنها خودشان هم در این تظاهرات شرکت کردند.

? بعد از رفتن شاه از ایران و خبر سفر قریب الوقوع آیت الله به ایران سروکله چند سرمایه دار عرب و ایرانی در "نوفل لوشاتو" پیدا شد که دنبال صاحبان خانه های شماره یک و دومی گشتند تا بلکه بتوانند آنها را راضی کنند این دو را به قیمت های خیلی خوب خریداری کنند اما موفق نشدند، خانه شماره یک اجاره ای بود و صاحبش خیال فروش آن را نداشت و صاحب خانه شماره 2 هم یک ایرانی به نام آقای عسگری بود که ایشان می گفت: این خانه را من برای همیشه در اختیار آیت الله قرار داده ام و در صورتیکه ایشان به ایران هم مراجعت کنند این خانه به هر ترتیب که خودشان مایل باشند و به انقلاب ایران کمک خواهد کرد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

? یکشنبه ها بعد از ظهر فرانسویان می توانستند به دیدار آیت الله خمینی بروند البته در گروه های مختلف 10 تا 15 نفری و به همین خاطر یکشنبه بعداز ظهر همیشه یک صف طولانی از فرانسویانی که برای دیدار از آیت الله خمینی به "نوفل لوشاتو" آمده بودند در جلوی خانه شماره یک چشم می خورد.

? اولین خبرنگاری که توانست از آیت الله خمینی عکس بگیرد که لبخندی بر لب داشت من بودم این عکس در روزهایی که من در فرانسه بودم در روزنامه اطلاعات چاپ شد و از نظرتان گذشت، لبخند آیت الله خمینی به خاطر سئوالی بود که یک خبرنگار فرانسوی از ایشان کرد این خبرنگار پرسید: شایع است آیت الله خمینی خیلی پولدار هستند و حتی از شاه هم بیشتر پول دارند، آیا این درست است؟!

ایشان لبخندی زدند و اظهار داشتند: من هیچ چیز ندارم و آنچه را هم که دارم متعلق به مردم ایران است و ...

? صبح چهارشنبه گذشته روزی که سفر آیت الله خمینی به ایران قطعی شد سرهنگ لان ون رئیس ژاندارمری منطقه به حضور آیت الله شرفیاب شد و از این بابت اظهار خوشحالی کرد و اظهار تاسف از اینکه دیگر نمی تواند آیت الله را ببیند . به غیر از او همسایگان آیت الله هم هدیه ای به آیت الله دادند که عبارت بود از مقداری خاک فرانسه در یک شیشه کوچک.

? شبی که قرار بود آیت الله خمینی به سوی ایران پرواز کنند و معلوم شد بیش از پنجاه ایرانی نمی توانند در این سفر که بقول حضرت آیت الله «سفر خطرناکی» بود و پای مرگ و زندگی در میان بود باشند یکی از روحانیون از قول آیت الله به صدها دانشجوی ایرانی که در تب و تاب و التهاب سفر با آیت الله بودند گفت حالا که وضع این طور است من از برادرانی که نامشان در این لیست 50 نفره هست خواهش می کنم رشد ملی خود را نشان دهند و جای خود را به برادران دیگر تعارف کنند و آنوقت جایتان خالی که ببینید این 50 نفر چطور می خواستند جای خود را به برادران مشتاق دیگر بدهند و آنها هم قبول نمی کردند.

? هر ایرانی که وارد پاریس می شد و نشانی اقامتگاه آیت الله را نداشت کافی بود سوار تاکسی بشود و بگوید: "آیت الله"، همین یک کلمه کافی بود تا راننده تاکسی وی را به 60 کیلومتر آنطرفتر که منزل آیت الله خمینی بود ببرد. کرایه تاکسی این مسیر معمولا110 تا 140 فرانک می شد.

مسعود کیمیایی، پرویز کیمیایی و کامبیز درم بخش فیلمبرداران ایرانی بودند که از زندگی آیت الله خمینی در پاریس فیلم گرفتند.

? راننده تاکسی که من را به فرودگاه شارل دوگل پاریس می برد در 20 کیلومتری فرودگاه همینکه افراد پلیس فرانسه را در دو طرف شاهراهی که به فرودگاه منتهی می شد دید دهانش از حیرت بازماند، او می گفت: بیست سال است در پاریس راننده تاکسی هستم، به خاطر نمی آورم هیچ وقت برای هیچ شخصیتی چنین کاری کرده باشند.

? در سالن فرودگاه صدها دانشجوی ایرانی که موفق نشده بودند در این سفر انقلابی و تاریخی همراه آیت الله باشند در سالن فرودگاه دست به تظاهرات زده بودند و علیه رژیم و به نفع آیت الله خمینی و حکومت اسلامی شعار می دادند، اینها انتظار داشتند، آیت الله را در فرودگاه ببینند اما پلیس فرانسه آیت الله را از یک درب مخفی مستقیماً به داخل سالن ترانزیت برد.

? چند تن از خبرنگاران خارجی یک ساعت پس از پرواز از میهمانداران هواپیما تقاضای مشروب های بقول خودشان "سبک" کردند اما میهمانداران هواپیما از این بابت عذر خواستند و یکی از آنها مرتب به آنها می گفت فراموش نکنید این پرواز یک پرواز اسلامی است.

? میهمانداران زن و دختر هواپیما همگی هنگامی که می خواستند به قسمت درجه یک هواپیما که آیت الله خمینی نشسته بودند بروند همه موهای خود را در زیر کلاه های مخصوص خود پنهان می کردند.

? در طول اقامت آیت الله خمینی در پاریس گروه زیادی از تجار و شخصیتهای ایرانی برای دیدار از آیت الله خمینی به نوفل لوشاتو آمدند، که بسیاری از آنها را آیت الله خمینی به حضور نپذیرفتند.

چرا که آنها اکثرشان از سرمایه داران معروف ایرانی بودند آمده بودند تا در آینده به نوعی از این دیدار بهره برداری کنند کسانی مثل اخوان- لاجوردی، نیکپور و...

? و من برای دومین بار لبخند آیت الله خمینی را دیدم و این هنگامی بود که در هواپیما اعلام شد: ما در آسمان ایران هستیم و هواپیما به زمین نزدیک شد و چشم آیت الله خمینی بخاک ایران افتاد و آیت الله که در این لحظات به هیچ وجه حاضر نبودند از اندیشه های خود خارج شوند در جواب خبرنگاری که علیرغم قرار قبلی خود را نزدیک ایشان رسانده بود و پرسید: آیت الله چه احساسی دارند؟

گفتند: هیچ احساسی ندارم.

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

هزینه های تفریح


مینو صمیمی منشی امور بین المللی فرح که بعدها به سفارت ایران در سوئیس منتقل شد در کتاب خویش، خاطراتی از سفرهای تفریحی و غیر رسمی شاه بیان می کند که برای گذراندن دو هفته تفریح زمستانی و اسکی کردن در سوئیس چه هزینه ها و برنامه هایی داشتند:

«... شاه و ملکه با یک هواپیمای اختصاصی به سوئیس خواهند آمد؛ و ما ابتدا می بایست دو طبقه از هتل بزرگ «دولدر» را برای اقامت یک هفته ای آنها و 40 تن از همراهانشان آماده کرده، سپس وسایل لازم را برای دو هفته اسکی بازی شاه و ملکه در شهر «سن موریتس» مهیا سازیم. از میان 40 همراه شاه و ملکه 25 نفرشان را مامورین امنیتی و محافظ تشکیل می دادند؛ که برای همه آنها نیز همیشه می بایست حدود 40 اتومبیل بزرگ با رانندگان قابل اعتماد و نیز 10 فروند هواپیمای کوچک آماده باشد...».

منبع:

مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، ص 74

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

فرمانده ی فراری

شاه

نخستین استقبال ها از شاه برای او و همراهانش دلچسب بود. در مورد آن روزها فریده دیبا می گوید:

در سر میز شام، صحبت های زیادی بین سادات و محمدرضا رد و بدل شد.

سادات شاه را شگفت زده کرد؛ وقتی به او گفت که اولین بار محمدرضا را در جریان خواستگاری اش از ملکه فوزیه دیده است!

سادات به محمدرضا گفت که در سال 1318 که محمدرضا برای دیدن فوزیه به مصر آمده بود، او یک افسر جوان ارتش ملک فاروق بوده که در مراسم سان و رژه ی نظامی، در حضور ولیعهد جوان ایران (محمدرضا) حضور داشته است!

پس از صرف شام به سالن نشیمن رفتیم و به صرف نوشیدنی و بحث ادامه دادیم.

با آن که پزشکان محمدرضا را از صرف مشروبات الکلی منع کرده بودند، یک گیلاس کنیاک نوشید  گیلاس او برای چند بار دیگر هم پر و خالی شد... محمدرضا که آشکارا تحت تأثیر الکل قرار گرفته بود، ناگهان شروع به گریه کرد. او زار زار مانند طفل معصومی می گریست.

همه سکوت کرده بودند.

امیر اصلان افشار، شانه  های محمدرضا را مالید و موفق شد او را آرام کند.

وقتی کمی آرام شد، رو به سادات کرد و گفت: «درست حال فرماندهی را دارم که سربازان خود را در میدان جنگ تنها گذاشته و گریخته است!»

«جهان سادات» سؤال کرد: «حالا به اعتقاد اعلیحضرت، چه بر سر آنها خواهد آمد؟»

محمدرضا این سؤال را بدون پاسخ گذاشت.

«سادات» برای آن که شاه را از این غم بزرگ بیرون بیاورد، گفت: «مصر حاضر است به افسران ارشد ارتش پناهندگی سیاسی بدهد یا حداقل می توانند برای مدتی به مصر بیایند!»

 شاه و کارتر

محمدرضا سری تکان داد و زیر لب فحشی به کارتر داد  گفت: «نه، امریکاییان اجازه ی این کار را نخواهند داد. وقتی آنها مرا از کشورم بیرون کرده اند، چطور حاضر می شوند به افسرانم اجازه ی کسب پناهندگی بدهند. آنها قبلاً عوامل خود را از کشور بیرون کرده اند آنهایی که باقی مانده[اند] سرنوشت نامعلومی دارند!»

بعد محمدرضا فاش کرد که سفیر امریکا و ژنرال رابرت هایزر از او خواسته اند به بعضی از افسران نظیر ارتشبد طوفانیان، ارتشبد ازهاری، ارتبشبد اویسی، ارتشبد جم، ارتشبد مین باشیان و ده نفر دیگر، اجازه ی خروج از کشور بدهد و پاسپورت بقیه را جمع آوری کند تا قادر به فرار از کشور نباشند!

شاه تصور می کرد بعضی از افسران او نظیر ارتشبد حسین فردوست، قبل از او از ایران گریخته اند؛ اما بعدا ً که خبر خیانت فردوست را به او دادند، مثل آدمی که دچار شوک عظیمی شده باشد، مرتب در اتاق خود راه می رفت و زیر لب می گفت: «فردوست، فردوست! ... نه، نه... باورم نمی شود... اصلاً باورم نمی شود!»   (م 4 / ص 400)

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386

ما پولی نداریم!

شاه

فریده دیبا درباره ی مسائل مالی شاه می نویسد:

محمدرضا عمداً اطرافیانش را تشویق می کرد او را ترک کنند و سراغ زندگی خود بروند. به این ترتیب، طی چند روز، تعداد اطرافیان محمدرضا و ما به چند نفر تقلیل یافت.

آنچه محمدرضا را نگران می ساخت، ولخرجی ها و عیاشی های این همراهان بود.

آنها هر غلطی می خواستند، می کردند و پول آن را [به] حساب محمدرضا می گذاشتند. صورتحساب هتل مجلل مأمونیه برای مخارج اطرافیان محمدرضا طی چند روز، به رقم تکان دهنده ی 200 هزاردلار رسید!...

بعضی از همراهان آن قدر وقیح بودند که پول باخت های کلان خود در کازینوی هتل مأمونیه را هم به حساب محمدرضا گذاشته بودند!...

واضح بود که همه می خواهند محمدرضا را بدوشند.

شاه آب پاکی را روی دست همه ی آنها ریخت و گفت: «ما فعلاً در تبعید هستیم و پولی نداریم به شما بدهیم. اگر کسی می تواند مخارج خود را تأمین کند، می تواند همراه ما بماند؛ در غیر این صورت، بهتر است به ایران برگردد!»     (م 4 / ص 418)

دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386
آموزش نحوه نصب برنامه و بازی روی گوشی های سری D سامسونگ
تعداد دریافت :1414
حجم فایل :1.09 MB
 
در این برنامه نحوه نصب برنامه ها و بازیهای جاوا روی گوشی های سری D سامسونگ مانند D500 و D510‌ و D600 و D820 و D900 آموزش داده می شود. این کار توسط دو نرم افزار Samsung Java uploader و Softick PPP انجام می شود که هر دوی این نرم افزارها نیز در داخل فایل دانلود موجود است. اگر نیاز به برنامه JADMaker داشتید نیز می توانید آن را از بخش دانلود سایت دریافت کنید.
دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386
آموزش فارسی و تصویری طریقه شبکه کردن دو یا چند رایانه
تعداد دریافت :2066
حجم فایل :359 KB
 
در این برنامه نحوه شبکه کردن دو رایانه به طور کامل آموزش داده می شود. این آموزش شامل روشهای اتصال ، نام گذاری کامپیوترها ، آدرس IP ، به اشتراک گذاری فایلها ، به اشتراک گذاشتن چاپگر ، به اشتراک گذاری اینترنت توسط قابلیت Internet Connection Sharing ، ساختار شبکه و تجهیزات مورد نیاز می باشد. این آموزش روش شبکه کردن را در هر دوی ویندوزهای XP و 98 به صورت تصویری بیان می کند. این فایل به صورت PDF و در 9 صفحه تهیه شده است. منبع آموزش سایت دیگری است که تهیه فایل PDF به همراه ویرایشهای لازم توسط بخش دانلود سایت انجام شده است. با برنامه WinRAR فایل را از حالت فشرده خارج و با برنامه Adobe Reader آن را باز کنید.
دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386
X